دکتر فرشته اربابی دکترای تخصصی روانشناسی تربیتی
جدید

دکتر فرشته اربابی

دکترای تخصصی روانشناسی تربیتی
certificate_line
کد نظام پزشکی 26633

سوالات متداول

1 . برای جابجایی نوبت دریافت شده چه باید کرد؟

برای اقدام به جابجایی نوبت مورد نظر می توانید با پشتیبانی سامانه ماوراطب در ارتباط باشید.

2 . چگونه از خارج از کشور با دکتر فرشته اربابی مشاوره دریافت کنیم؟

برای راهنمایی جهت دریافت مشاوره آنلاین می توانید با شماره ی 09352194545 در شبکه های اجتماعی با ما در ارتباط باشید.

3 . برای مشاوره آنلاین فوری (اورژانسی) با دکتر فرشته اربابی چه باید کرد؟

برای دریافت مشاوره آنلاین سریع؛ می توانید با شماره های پشتیبانی سایت ماوراطب تماس داشته باشید تا هماهنگی لازم انجام گردد.

درباره دکتر فرشته اربابی

دکترای تخصصی روانشناسی تربیتی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کارشناسی روانشناسی،عمومی مشاوره خانواده با رویکرد طرح واره درمانی راه حل محور مشاوره کودک و نوجوان

مشاهده بیشتر

آدرس ها

تهران - جردن شمالی - خیابان سلطانی - جنب وزارت ورزش - پلاک 6- واحد 402
0
تماس

آخرین سوالات پاسخ داده شده

? با سلام و احترام 🔎 اینجانب یک دانش آموز 16 ساله هستم که احساس میکنم ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) دچار شده باشم عادت دارم که همه چیز باید به طور کامل و دقیق مرتب باشد از لباسها و خانه گرفته تا کتابهای درسی ام این موضوع به شدت موجب خستگی من شده و احساس میکنم در صورت عدم ترتیب و نظم قادر به دستیابی به آرامش نخواهم بود. ✏️ خانواده ام گاهی اوقات این رفتارها را به عنوان رفتارهای زنانه توصیف میکنند که این مسئله موجب شرمندگی من شده است. هر شب مجبورم که کل خانه را مرتب کنم بعد بخوابم و صبح نیز با همین روال بیدار میشوم ،همچنین اگر کسی به خانه بیاید. حتما باید کفشها را مرتب نمایم. این رفتارها تاثیر منفی بر روی کار و تحصیل من گذاشته و من را به شدت خسته کرده است. حتی این موضوع باعث شده که شبها به فکر فرو رفته و خوابم نگیرد. اکنون در جستجوی راهکارهایی موثر هستم تا بتوانم با این شرایط بهتر کنار بیایم. آیا این رفتارها صحیح است یا خیر؟ خب دیگه باید خانه تمیز باشد؟ آیا من ocd فکری-عملی دارم؟ من چه اقداماتی میتوانم انجام دهم تا به بهبود وضعیت خود کمک کنم؟ متاسفانه به دلیل محدودیتهای مالی و در کردستان بودن قادر به مراجعه به پزشک یا مشاور نیستم و از این رو از شما درخواست راهنمایی دارم. ? سلام وقت بخیر من دختری 18 ساله هستم، از زمانیکه یادمه و بچه بودم مادر پدرم باهم دعوا میکردن و بابام مادرمو تا سر حد مرگ کتک میزد.. بابام روانیه و این از رفتارش کاملا معلومه، خودش همش بهونه و توجیهش برای رفتاراش تروماهای بچگیشه ولی هیچچ توجیه مناسبی نیست که بیاد با ما اینجوری رفتار کنه، من عااشق مامانمم شده کل دنیارو ازم بگیرن بخاطرش هیچی نمیگم و تا الان بااارها بخاطر مامانم با این مرد دعوا کردم، دیگه بریدم.. بابام وقتی بچه بودم به مادرم خیانت میکرد و من شاهدش بودم حتی از نزدیک، مامانم عمده اختلافش با پدرم دقیقا سر همین بود و بیشتر مشکلاتشون سر رفتارای نابجای بابام بود، این مرد یکذررره هم ما براش مهم نیستیم هنووزم هرچی از دهنش درمیاد به ما میگه.. کاش میتونستم بگم چه حرفای رکیکی به منو مامانمو خونوادش میزنه.. آدم بشو ام نیست ک بره پیش روانشناس، الانم دیشب از اونجاییکه شغل پدرم آهنگساز و مدرس پیانوعه رفته بود برای یکی از شاگرداش ک کار اهنگسازی آلبومشو انجام داده بود سر فیلمبرداری.. این مرد از ساعت 12 ظهر رفت تا ساعت ۷:۳۰ غروب برگشت خونه حتی یه زنگم نزد و من بهش زنگ زدم جویای حالش شدم.. بعد اومده باا کمااال وقاحت میگه اره رفتم یه قسمت از کلیپ رو بازی کردم با اون خانمی که قرار بود تو کلیپ باشه... و اومد بهم نشون داد پشت صحنه اون کلیپو، منو مامانم خیلیی بهم ریختیم آخه رفته بود نقش شوهر اون دخترو بازی کرده بود.. نشسته بود پیش دختره و داشت عاشقانه نگاش میکرد و اونم عشوه میرفت بعد اومده میگه اره خودم بهش گفتم اینکارارو کنه فلان بعد تو یه سکانس دیگه رفته بود لباس دختره رو گرفته بود ک مثلا انگار دستشو گرفته.. انقدررر حالم بد شد بهش گفتم این کلیپ پخش بشه آبروی منو مامانم جلو خونواده خودتو مامانم و دوستام میره بعد اومده میگه شماها کی هستین برا من تصمیم بگیرین؟ اصن چه جایگاهی دارین؟ منم گفتم بابا تو زندگی مشترک داری خانواده داری حداقل قبلش باید به ما میگفتی... هیچی دیگه شروع کرد داد و بیداد و دعوامون شد شدیید و کل ساختمون متوجه حرفای رکیکش شدن و آبرومون رفت:) الانم من امسال دومین سالیه ک کنکور میدم و میخوام پزشکی ارومیه قبول شم و خودمو مامانمو نجات بدم از دست بابام و برگردیم ارومیه با مامانم( اصالتا اهل اونجام)، بنظرتون طلاق بگیره مادرم بهتر نیست؟ چون هردومون خسته شدیم از این وضع.. من از وقتی یادمه بابام همش فحاشی کرده و منو مامانمو کتک زده.. سال پیش یبار دعوام شد باهاش چون از مدرسه خسته برگشته بودم و دیدم اینم همش داره ب مادرم فحش میده منم گفتم بسه دیگه بعد نشست انقددد کتکم زد ک چشم چپم کبود شد و ضربه دید و کل لثه هام پر خون شد و کف سرم انقد زده بود تو سرم زخمی شده بود.. تو مدرسه ام محبور بودم دروغ بگم خوردم زمین اینا ولی اکثرا فهمیدن جریانو:) حالا این یکی از ضرب و شتماشه.. دیروز یطوری چسبیده بود ب دختره و ولش نمیکرد حتی همه اون پشت بهش میگفتن چه هفت خطی هستی و کرده کاری و فلان.. اون همکارش خونوادشو آورده بود چون مرد سالمیه و حتی بزور نگاه دختره میکرد درحالیکه سوژه اصلی اون بود ن بابام.. ولی بابام حتی این سناریو رو ک خودش نوشته بود رو ب ما نگفت و پیچوند منو مامانمو.. مثل چی از جلو چشمم افتاد حتی دوست ندارم ببینمش.. ? سلام من و نامزدم رابطه جنسی داشتیم و اصرار از سمت شوهرم بود جدیدن اخلاقش یکم سرد شده و میگه دیگه رابطه جنسی نمبخام و بعد ازدواج من ب عنوان یک دختر استرس اینا گرفتم پای نفر سوم در میون نباشه چون مگه میشه یک دفعه میلش کم بشه و میگه با ورزش میلما کم میکنم و اشتباه منم حرفشا باور دارم و درسته ولی نگرانم ک نکنه جای دیگه تخلیه کنه لطفا کمکن کنید اشتباع فکرم یا نع ? سلام من ۱۹ سالمه دانشجو ام و از پدرمادرم دورم اینجا خیلی اذیتم از حرفای بقیه سریع ناراحت میشم و ساعت ها بهشون فکر میکنم و گریه میکنم خیلی زودرنج شدم قبلا هم زودرنج بودم ولی الان خیلی شدید شده وقتی کسی با حرفش آزارم میده اون لحظه نمیتونم جواب بدم انگار زبونم قفل میکنه ولی بعدش به شدت اذیت میشم و مدام تو فکرمه حس میکنم علائم افسردگی رو دارم من خیلی آدم شاد‌ و سرزنده ای بودم ولی الان اصلا اون سرزندگی پیش رو ندارم نمیدونم باید چیکار کنم ? سلام من ازکودکی مشکلاتی داشتم که نمیتونستم با همسال های خودم ارتباط درستی برقرار کنم . همیشه اونا یا منو مسخره میکردن یا نادیده میگرفتن. این ۳ هفتس بعد اون همه تلاش فراوان وارد رشته پزشکی شدم ولی تو دانشگاه هیچ دوستی ندارم . همش بچه ها منو نادیده میگیرن . دیروز یکی از همکلاسی هام مسخرم کرد با اینکه من در اصل دختر خوشگل و خوش استایل و باهوشی هستم. از طرفی هم درونگرا ام و زیاد انرژی ندارم که با آدما ارتباط بگیرم. مشکل من اینه که خودم خودمو دوست ندارم . حتی کسایی که خیلی ازم پایین ترن احساس میکنم بهترن و اونا ی قدرتی دارن که من ندارم. اگر کسی بهم حرف بزنه جوابشو نمیدم چون حس میکنم تو بحث بازنده ام هیچ کس منو تو محیط همسال هام دوست نداره احساس میکنم خیلی آدم مزخرف و منفوری هستم . نمدونم چطور با آدما ارتباط بگیرم که منو نادیده نگیرن و بهم احترام بذارن.دلم میخواد بمیرم فقط. حیف که اگر بمیرم مامانم نابود میشه. من دیگه خسته شدم از این زندگی حالم هیچ وقت خوب نمیشه. من همیشه تو ارباطاتم با همسال هام شکست خوردم . چرا با وجود اینکه خیلی خوشگل و باهوشم چراا واقعا . الان دیگه حتی نمیتونم درس بخونم حس میکنم مشروط میشم . حالم خیلی بده کاش خدا این زندگی رو از من بگیره چون لیاقتشو ندارم😭😭😭😭
تمامی حقوق مادی و معنوی برای ماوراطب ( سپهر گستر ماوراطب ) محفوظ می باشد